هنگامی که کودک هنوز در «رحم» بود، چشم هایش به تواتر در زیر پلکهای بسته چشم حرکت می کردند.


ویژگی های حرکتی

اکثر خوانندگان این کتاب، برای اینکه از مسبب و عامل این مشکلات صحبت نکنند، به مشکلات شخصیتی کودک علاقمند هستند.
نمی توان به جبهه روانشناسی شخصیت حمله کرد، زیرا شخصیت در حقیقت حاصل جمع و نتیجه تمام آشکال رفتاری ممکن می باشد. همچنین باید به این موضوع از زوایای متعددی نزدیک شد، این زوایا به وسیله عناوین فصل های مختلف قسمت سوم ارائه شده اند. طبیعتا با ویژگی های محرک کودک شروع می کنیم زیرا هسته واقعی، وجود فیزیکی و عمل کننده عضلانی است.
کودک بیش از ششصد عضله متمایز دارد که او را کاملا در بر گرفته اند. اکثر این عضلات (پی - ماهیچه ) شدیدا توسط جهت های قرینه و با دستگاه مفصلی و اهرمی قابل توجهی به اسکلت محکم شده اند[1].

[سیستم عضلانی کودک]

هر شخصی که با بچه پر نشاط سن پیش دبستانی بازی زور بازی انجام دهد، به انعطاف این دستگاه مفصلی پی می برد. پیچیدگی سیستم عضلات ماهیچه ای از حد تصور هم فراتر می رود زیرا کودک در حدود چهل میلیون تار ماهیچه ای دارد که هریک از این تارها به نوبه خود از تعداد بیشماری رشته های نازک میکروسکوپی ساخته شده است که این رشته ها نیز به نوبه خود به رشته های نازک عصبی متصل می شوند که مایعات مغزی انتشار دهنده تحریک عصبی آنها از یک سری سلولهای عصبی که در مغز و نخاع قرار دارند، حاصل می شود.[2] به دلیل هزاران ارتباط عصبی ، سیستم عصبی و ماهیچه ای در حقیقت سیستم «عصبی - ماهیچه ای» است.
 اگر به وسعت این پیچیدگی فکر کنیم جای تعجب نیست که می بینیم دقیقا حدود بیست سال برای تشکیل این سیستم زمان لازم است.
 

[شکل گیری سیستم ماهیچه ای]

بخش اعظم این تشکیلات، در طول ده سال اولیه زندگی ساخته می شود و برا اساس یک نظم دقیق ایجاد می شود که مراحل رشد را یادآوری می کند. روند این تشکیلات در حقیقت قبل از تولد شروع می شود، هنگامی که عضلات ماهیچه های قرار گرفته در عمق و طول ستون فقرات بالاتنه ، وارد عمل می شوند. این عضلات در تاریخ تحول نژادی بسیار قدیمی هستند، آنها حتی قبل از عضلاتی به وجود می آیند که اعضاء را به طرف جلو و عقب حرکت در می آورند. معمولا رشد عضلات مقدماتی و اساسی، بر اساس رشد عضلات بسیار ظریف فرعی است نظیر عضلات و ماهیچه هایی که امکان حرکت زبان و انگشتان ، اخم کردن و حرکت دادن مردمک چشم را فراهم می آورند.
 

[شکل گیری سیستم عصبی قبل از تولد]

طبیعت در انتظار تولد کودک نیست تا اولین شبکه هماهنگی سیستم عصبی ماهیچه ای را برقرار کند. در نتیجه همان طور که قبلا آن را مرور کردیم، کودک حتی قبل از تولدش قادر است حرکاتی انجام بدهد و وضعیت خود را تغییر بدهد.
تعدادی از این حرکات فقط مربوط به عضلات و ماهیچه های اساسی است اما بسیاری از آنها نیز مربوط به عضلات مخصوص است. کل حرکاتی که در طول دوره جنینی انجام می شود قابل ملاحظه است و اگر ما آگاهی های لازم را داشتیم، کشف می کردیم که این فعالیت ها امکان از قبل پیشگویی کردن تعدادی از ویژگیه ای حرکتی را که کودک در تسلسل زندگیش، آشکار می سازد، فراهم می آورد. کمی پس از تولد، نوزاد وضعیت های فعالی را که چشم ها، سر، بازوها، پاها و بالاتنه را وارد عمل می کند، می پذیرد.
هنگامی که کودک هنوز در «رحم» بود، چشم هایش به تواتر در زیر پلکهای بسته چشم حرکت می کردند، اما حالا قادرند هنگامی که به شیئی نگاه می کند، خیره شوند. کودک به کمک ۱۲ عضله چشمی - حرکتی خود را در این وضعیت نگاه می دارد.
این عضلات آنقدر کوچک هستند که در یک انگشتانه خیاطی جای می گیرند، اما با در نظر گرفتن نکات بسیاری، این عضلات، مهمترین عضلات کل بدن هستند. این عضلات با میلیون ها سلول مغزی که در مغز قرار گرفته اند، ارتباط های بسیار وسیعی برقرار می کنند. چشم ها به کمک این سلول ها به طور ارادی تحت کنترل هستند و همواره مجبور به ارتباط با تارهای عصبی بیشماری هستند که مستقل از دیگر اعصاب می باشند.
 

[سیستم اعصاب و ماهیچه های چشم]

چشم ها، مهارت خود را به دست آورده و همچنین مهارت های جهت یابی را که بر اساس سایر مهارت های گروهی اعصاب بنا شده اند، به دست می آورند. در ضمن آموختن موقعیت، چشم ها حرکت راست و چپ ، بالا و پائین و به صورت کج را یاد می گیرند؛ چشم ها خیره شدن به یک نقطه ، تعقیب یک شیء متحرک و بررسی اکتشافی و بدون هدف را فرا می گیرند.
در طی چند سال، آنها قادر خواهند بود که تصاویر چاپ شده کتابی را که کودک با دوست خود نگاه داشته است، به صورت متناوب تماشا کنند. این کشف قابل ملاحظه که انضباط و هم آهنگی وضعیت چشم ها، سر، دست ها و بدن را ایجاب می کند، حرکت غیر ارادی نیرو بخش گردن را از دوران کودکی به عنوان منشا ساده رشد در اختیار دارند. در حالتی بسیار عجیب که کودک روی کمر دراز بکشد، سر را به طرف راست می چرخاند، بازوی راست را دراز کرده و بازوی چپ را هم می کشد، نیم چرخ آن معمولا تصور وضعیت هم آهنگ ورزش شمشیر بازی، پرش، راه پیمانی، پرتاب نیزه ، گلف و نواختن ویولن را ایجاد می کند.
در تمام این فعالیت های حرکتی، سیستم عمل باید بر حالت های ناموزون و به همان اندازه موزون مقدم باشد، تا توازن را حفظ کرده و حرکت های تدریجی به دست آورد؛ کودک ابتدا به صورت مبهم، به جهت و سمت بازوی کشیده شده نگاه می کند، اما در 2 یا 3 سالگی چشمانش با مشت بسته خود که حرکت می کند، آشنا شده و واقعا شروع به تماشای دست های خود می نماید، حادثه ای که دوران جدیدی از رشد ذهنی او را نشان می دهد. بعد او به شیئی که در دست دارد، نگاه می کند، او شیئی را در حوزه دید خود نگاه می دارد و آن را مورد بررسی قرار می دهد.
 

ادامه دارد...

 
منبع: کتاب روان شناسی کودک
نویسنده: آرنولدژسل، اف-ال ایلگ



پی نوشت:

[1] . «مفصل» به معنی بند استخوان ، بند اندام ، پیوندگاه است و محل اتصال دو استخوان در بدن می باشد. (مترجم).
[2] . «نخاع» همان مغز حرام یا مغز تیره است و آن ماده چرب و نرم و سفید رنگی است که به شکل طناب میان ستون فقرات جای دارد.(مترجم).